معنی زادگاه صدام
حل جدول
لغت نامه دهخدا
صدام. [ص ِ] (اِخ) نام اسب لقیطبن زراره. (منتهی الارب).
صدام. [ص ِ] (اِخ) نام اسب زفربن حارث است. (منتهی الارب).
صدام. [ص ِ] (اِخ) نام اسب قیس بن نشیبه است. (منتهی الارب).
صدام. [ص ِ] (ع اِ) علتی است که در سر ستور باشد. (منتهی الارب). || درد نیم سر. (مهذب الاسماء). مقابل صداع. || (اِخ) نام مردی. (منتهی الارب).
زادگاه
زادگاه. (اِ مرکب) مولد. وطن. محل تولد. رجوع به زاد شود.
فرهنگ عمید
جای زاییده شدن، محل تولد، مولد، وطن، میهن، زادنگاه،
مترادف و متضاد زبان فارسی
زادبوم، مسقطالراس، مولد، میهن، وطن
واژه پیشنهادی
فرهنگ معین
(اِمر.) محل تولد، وطن، میهن.
فارسی به عربی
محل المیلاد
معادل ابجد
173